English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (1556 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
utilised U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizes U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
utilises U مورد استفاده قرار دادن
utilizing U مورد استفاده قرار دادن
utilising U مورد استفاده قرار دادن
utilize U مورد استفاده قرار دادن
utilizes U مورد استفاده قرار دادن
utilised U مورد استفاده قرار دادن
operated U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operate U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
condemn U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
condemning U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
condemns U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
applique U مورد استفاده قرار گرفته
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
storing U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
store U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
bridge U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridges U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
letter de chancellerie U نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
bridged U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
exploiting U بهره برداری کردن از
utilises U بهره برداری کردن
exploit U بهره برداری کردن از
utilizing U بهره برداری کردن
tap U بهره برداری کردن از
tapping U بهره برداری کردن از
utilize U بهره برداری کردن
utilised U بهره برداری کردن
utilising U بهره برداری کردن
exploits U بهره برداری کردن از
tapped U بهره برداری کردن از
utilizes U بهره برداری کردن
to bring odium on U مورد نفرت قرار دادن
to assent U مورد موافقت قرار دادن
inveighs U مورد حمله قرار دادن
inveighing U مورد حمله قرار دادن
go for U مورد حمله قرار دادن
invaded U مورد تجاوز قرار دادن
inveighed U مورد حمله قرار دادن
inveigh U مورد حمله قرار دادن
invades U مورد تجاوز قرار دادن
marginalizing U مورد کمتوجهی قرار دادن
invade U مورد تجاوز قرار دادن
take to task U مورد مواخذه قرار دادن
marginalizes U مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalize U مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalising U مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalises U مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalised U مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalized U مورد کمتوجهی قرار دادن
invading U مورد تجاوز قرار دادن
questions U مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
rethinks U دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethought U دوباره مورد تفکر قرار دادن
reappraising U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
ingratiated U مورد لطف و عنایت قرار دادن
reappraise U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
reappraises U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
questioned U مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
reappraised U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
question U مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
rethink U دوباره مورد تفکر قرار دادن
ingratiation U مورد لطف وتوجه قرار دادن
ingratiates U مورد لطف و عنایت قرار دادن
ingratiating U مورد لطف و عنایت قرار دادن
ingratiate U مورد لطف و عنایت قرار دادن
rethinking U دوباره مورد تفکر قرار دادن
pick to pieces U سخت مورد انتقاد قرار دادن
thermate U نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد
straddle trench U خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
verbal note U شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
Tekke motife U نگاره تکه [این نقش در فرش های ترکمن چه در ایران و چه در ترکمنستان مورد استفاده قرار می گیرد و بصورت هشت ضلعی کنگره ای می باشد.]
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
operates U عمل کردن بهره برداری کردن
operated U عمل کردن بهره برداری کردن
operate U عمل کردن بهره برداری کردن
tanner U [پوست اصلاح شده توسط دباغ که گاه حاشیه فرش ها و یا در پشت فرش یا چرمسازی مورد استفاده قرار می گیرد.]
exploits U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploiting U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploit U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
chain stitch U گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
electroplat U قرار دادن یک فلز بر روی سطح مواد با استفاده ازالکترولیز
exploitation U بهره کشی کردن سوء استفاده استثمار
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
exploitation U بهره برداری
exploitation [utilization] U بهره برداری
utilizations U بهره برداری ها
usages U بهره برداری ها
gained U بهره برداری
gain U بهره برداری
utilisation [British] U بهره برداری
usage U بهره برداری
using U بهره برداری
utilisations U بهره برداری ها
operation U بهره برداری
gains U بهره برداری
utilization U بهره برداری
royalty U حق بهره برداری از چیزی
royalties U حق بهره برداری از چیزی
operating cost U هزینه بهره برداری
maximum value U مقدار بهره برداری
ready for use U اماده بهره برداری
emergency operation U بهره برداری اضطراری
operating budget U بودجه بهره برداری
escaped water U تلفات اب هنگام بهره برداری
operational research U تحقیق درخصوص بهره برداری
water utilization project U پروژه بهره برداری از منابع اب
integrated reservoir operation U بهره برداری توام از چندمخزن
agronomics U علم بهره برداری از زمین
lionize U مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
super imposed working load U بار مربوط به بهره برداری از بنا
tinpenny U حق الارض بهره برداری ازمعدن قلع
A concession U امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
economic life U مدت بهره برداری از ماشین الات
usage U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usages U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
cost in use U هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
common use U مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
arrentation U پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
swap U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
viewless U مورد نظر قرار نگرفته
to receive attantion U مورد توجه قرار گرفتن
unquestioned U مورد بازپرسی قرار نگرفته
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
nursling U بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
utilized U مورد استفاده
usage U مورد استفاده
usages U مورد استفاده
pursued U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursue U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursues U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursuing U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
collimate U موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
predicate U اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
lay U قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
predicated U اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
lays U قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
predicating U اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicates U اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
spectrophotometry U اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
rediscount rate U نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
locating U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locates U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locate U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
located U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
engarland U درحلقهء گل قرار دادن احاطه کردن
shares U باس مورد استفاده
share U باس مورد استفاده
man power U تعداداشخاص مورد استفاده
shared U باس مورد استفاده
out port U ساحلی مورد استفاده سر پل
capital employed U سرمایه مورد استفاده
to put to use U مورد استفاده قراردادن
mount U ثابت کردن نصب کردن قرار دادن
mounts U ثابت کردن نصب کردن قرار دادن
ret U در معرض رطوبت قرار دادن خیس کردن
collated U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
To stipulate. U شرط کردن (بعنوان شرایط قرار دادن )
treated U تحت عمل قرار دادن بحث کردن در
caches U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
collate U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collating U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collates U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
cache memory U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
treats U تحت عمل قرار دادن بحث کردن در
strings attached <idiom> U تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
cache U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
treat U تحت عمل قرار دادن بحث کردن در
tantalus U تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
I had no opportunity to discuss the matter . U فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
consents U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
common user items U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
use up U تحلیل بردن مورد استفاده قرارگرفتن
tartan U ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
procedure U روش یا مسیر مورد استفاده در حل مشکل
active stock U موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1tink and grow rich
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1strong
1To be capable of quoting
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com